با تو هستم با تو .....

باتو هستم با تو که نمی دانم من به کجا هستی تو
 ای که تقدیر تورا دور زمن ساخت .....
چه سلامی چه نگاهی چه حرفی وقتی تمام حرفت را زده ای وتصمیم رفتنت را روی دیوار هر پس کوچه ای نوشتی ومن فقط خواندم بعد از رفتن تو دریغ از یک شب بارانی دریغ از یک نگاه مهربان مهتاب دریغ از .....
آسمان پر شده است از ابرهای سرگردان بادهای بی نشان ستاره های خاموش...
 چه می کنی با آنهمه غریبه ؟سپرده ام وقتی دلت گرفت پرندگان برایت از زندگی بخوانند از بهار ازآفتاب وزمانی که خوابی برایت از من بخوانند شاید یک بار تو هم مثل من کارت از کار گذشته باشد ....
عجیب است وقتی به تو فکر می کنم به یاددریا می افتم به یاد موج موجی که قرار بود دفترخاطرات من باشددفتر خاطرات من یا شناسنامه تو؟
 از خودم برایت بگویم ................همان لیلا نه !مجنون همیشگی .کمی پیرتر کمی عاشق تر ......
 دیشب جایی خواندم آدم ها دو دسته اند یا نامه می دهند یا ادامه .دسته اول مختصری عاشق ترند ونامه می دهند وآدم های مقابلشان به آزارشان ادامه ! تکلیف من که معلوم است اما تو؟نه نازنینم دلم نمی آید بگویم .کاشکی تو هم نامه می دادی آن وقت هردومان هم نامه می دادیم هم ادامه ..ادامه به زندگی ..ادامه به تو .....
دیگر از کجای زندگی برایت نگفته ام؟ خاطرم نیست .نمی دانم چرا هروقت می روم از زندگی برایت بگویم صفحات دفترم پر می شود از تو..
یک سال دیگر هم گذشت ..چهار فصل دیگر ومن به اندازه تمام برگهایی که پاییزاین …. سال برای بدرقه ات پرپر شده اند از تو دور می شوم ... نزدیک بهار است ومن به رسم عادت همیشگی ام درآغاز انتظاری دیگر وشروعی برای پایان دیگر از تو وبرای تو نوشتم برای سال جدید پر از بهانه ام پر از آرزو پراز ای کاش ... ازهمان هایی که در اعماق دلم دفنشان می کنم مبادا دلم برای کسی غیر از تو رسوا شود چشمانم سنگینی می کند !باز هم همان رویای همیشگی .... ...
وخدا بی صدا به توالهام می کند که آن دخترکی که پاییز آن سال در عشق تو دیوانه ترینش کردم نزدیک است هوای قصه تکراری مجنون وسرگردانی بیابان ها به سرش بزند وتو می آیی و می پرسی مگر من چقدر دیر کرده ام که تو دوباره؟ آری نازنینم من دوباره از آن دوباره ها شدم ..از همان هایی که درمانش به پایان رسیدن در معبد نارنجی شانه های توست ....
نظرات 1 + ارسال نظر
آزاد دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 05:13 ب.ظ

سلام لیلا جان . سال نوت مبارک
امیدوارم سال جدید سالی پر از شادی و سربلندی برایت باشد . تو چرا این گونه تلخ و نومیدانه مینوسی شدی مثل من اتفاقی افتاده ؟
لیلا جان اون کس کیه ؟
دوستدار همیشگی تو آزاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد